«ای دل بنال بر دل نالان فاطمه»_شب اول
دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۱۵ ب.ظ
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
بـــاز ایــن چـه رسـتخیـز عظیم است کز زمین بـی نـفـخ صور خاسته تا عرش اعظم است
ایــن صــبـح تـیـره بـاز دمـیــد از کـــجـا کــزو کــار جــهان و خلق جهان جمله در هم است
گـــویـــا طـــلــوع مــیکــنـد از مــغـرب آفـتاب کــاشــوب در تـمـامی ذرات عــالــم اســـت
گـــر خــوانـمـش قـیـامـت دنـیـا بـعـیـد نـیسـت ایـن رسـتـخـیز عـام کـه نـامش مـحرم اسـت
در بـــارگـــاه قـــدس کــه جــای مـلال نیسـت سرهای قدسیانان همه بـر زانـوی غــم اسـت
جــــن و مــلــک بـر آدمـیـان نـــوحــه میکنند گــویــا عـــــزای اشــــرف اولاد آدم اســـــت
خورشید آسـمـان و زمیــن نور مشرقیـن
پــروردهٔ کـنـار رســول خــــدا حـسـیــن
۹۲/۰۸/۱۳
زیبا بود
منتظر اشعار شب های دیگه خواهم بود