در تکاپوی عاشقی

«ای دل بنال بر دل نالان فاطمه»_ شب چهارم

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸ ق.ظ

پرسیدم از هلال که قدت چرا خم است؟     گـفـتـا خـمیـدنِ قَـدم از بـار مـاتـم اسـت


برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند   اول صلا بـه سـلـسـلـۀ انـبـیا زدنـد

نوبت به اولیا چـو رسید آسمان طپید   زان ضربـتی که بر سر شیر خدا زدند

آن در که جـبرئیل امین بود خـادمش   اهـل ستم بـه پـهلوی خیرالنسا زدند

پـس آتشی ز اخـگر الـمـاس ریزه‌ها   افـروختند و در حـسـن مجتبی زدند

وانگه سرادقی کـه ملک محرمش نبود   کندند از مـدیـنـه و در کـــربلا زدند

وز تـیـشۀ سـتیزه در آن دشت کوفیان   بــس نـخلها ز گلشن آل عـبا زدنـد

پـس ضربتی کزان جگر مصطفی درید   بر حلق تشنـۀ خـلف مرتـضی زدنـد

اهــل حـرم دریـده گریبان گشوده مو   فــریـاد بـر در حـرم کـبـریـا زدنـد

روح‌الامین نهاده بـه زانـو سـر حـجاب

تاریک شد ز دیدن آن چـشم آفـتــاب

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۶
12 NZI

نظرات  (۲)

بسیار زیبا بود
 ممنون

۱۶ آبان ۹۲ ، ۱۴:۰۹ رهپوی عاشق
دستت درد نکنه امیرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی